ماتران
  


نظر یادتون نره




نوشته شدهپنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ماتران

جملات و متن های عاشقانه مخصوص اس ام اس-www.jazzaab.ir




نوشته شدهپنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,عکس,love, توسط ماتران
   **


 




نوشته شدهپنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:شاهکار خلقت, توسط ماتران

http://www.kocholo.org/img/images/oii68hkdlf5f0jvjr2sj.jpg




نوشته شدهپنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:عشق,تنهایی, توسط ماتران

یک عکاس آمریکایی زمانی که در حال عکس گرفتن از غروب آفتاب در گراند کانیون آریزونا بود به صحنه ای جالب از یک عکاس دیگر برخورد کرد! 1
او گفته که در آن موقع سه سوال برای من پیش آمده بود: ...



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:عکاس,نترس,جالب, توسط ماتران

ایسنا: دکتر رحیم محمدتقی، گفت: ورزش‌ هایی که قوس کمر را افزایش داده مضر و ورزش‌هایی که باعث کاهش قوس کمر می‌شوند برای بیماران مبتلا به کمردردهای مزمن مفید است.کمردرد

وی ضمن اشاره به ورزش‌ های مضر به مبتلایان به کمردرد گفت: ...

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:کمردرد,شنا, توسط ماتران

احتمالا که فکر نمی کنید، پره های بزرگترین توربین بادی جهان ،مانند برگ و شانسی بر روی پایه آن رویده باشند.! البته بلند کردن این پره های ۳۶۴ تنی، تنها از عهده چرثفیل توانمندی چون Liebherr LTM 11200-9.1 بر می آید. این کامیون-جرثقیل چنان قدرتمند است که به راحتی از پس سه برابر این وزن هم بر می آید.

 

در حقیقت LTM 11200-9.1، قوی ترین و بلندترین جرثقیل تلسکوپی متحرک دنیا است. این کامیون غول پیکر می تواند تا ۱۲۰۰ تن بار (وزن تقریبی ۱۲ وال آبی بالغ ) را بالای سر ببرد. اهرم (boom) هشت تکه تلسکوپی این جرثقیل هم می تواند شما را تا ارتفاع ۱۰۰ متری سطح زمین بالا ببرد. و البته با استفاده از چند آرواره افزودنی ارتفاع این جرثقیل به بیش از ۱۹۰ متر خواهد رسید، یعنی بلندتر از یک ساختمان ۵۰ طبقه!

 

برای بالا بردن این جرثقیل از یک موتور ۶ سیلندر ۲۴۰ کیلوواتی مجزا استفاده می شود و یک موتور ۵۰۰ کیلوواتی ۹ محوره هم وظیفه به حرکت در آوردن کامیون ۲۰ متری حامل آن را بر عهده دارد. بوم یا اهرم ۱۰۰ تنی آن، که در حالت جمع شده طولی برابر خود کامیون دارد، معمولا به صورت جداگانه به سایت محل کار جرثقیل حمل می شود. البته عرض کامیون حامل جرثقیل چندان بزرگتر از تریلرهای کانتینر بر نیست و وقتی که بوم آن را برداشته باشند، به راحتی می تواند خودش را به محل نصب توربین غول آسا برساند.




نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:ماشین,بزرگ,سنگین, توسط ماتران

 

دختری در اوهایوی آمریکا، به پیشنهاد ازدواجی که با اتوبوس به او رسیده بود، پاسخ مثبت داد.!
به گزارش تفریحی به نقل از اسوشیتد پرس، لورا در حالیکه در روز ولنتاین به همراه خواستگار «مارک»، مشغول خوردن ناهار در رستوران بود،

از پشت پنجره، یک اتوبوس عمومی را در خیابان دید که بر روی آن با حروف درشت نوشته شده بود: « لورا: آیا با من ازدواج می کنی؟»
جمله مذکور با نام «مارک» امضا شده و در زیر آن با حروف ریزتر نوشته شده بود:« و مرا خوشبخت ترین مرد روی زمین نمایی؟».

لورا گفت، با دیدن آن صحنه کم مانده بود حمله قلبی به او دست دهد.

مارک ، قبلا ۳۰۰ دلار به شرکت اتوبوسرانی پرداخته بود، تا اتوبوس حامل بنر مذکور را در ساعت معین، در مقابل رستوران پارک کنند.

قرار است بنر مذکور به مدت یک هفته بر روی اتوبوس بماند. اما حالا یک جمله دیگر هم به آن افزوده شده:« او گفت بله

 




نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:ازدواج,درخواست,بله, توسط ماتران
   love


 




نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:,عکس,love, توسط ماتران

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و


گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:داستان,عکس عاشقانه, توسط ماتران

یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟


من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم


ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی


باشه.. باشه!!! میگم...



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:داستان عاشقانه,عکس, توسط ماتران

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید، که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:داستان جدید,زیبا, توسط ماتران

 

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
 


ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:داستان عاشقانه ,عکس عاشقانه, توسط ماتران
   عکس





نوشته شدهشنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ماتران
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.